عثمان عباسی

در هر جامعه‌ای نیک و بد، زیبا و زشت، شرافتمندانه و ننگ‌بار و به طور کلی ارزشها معلوم و معین وجود دارد، ارزشهای اجتماعی به عوامل و عناصری اطلاق می‌شود که اکثریت جامعه به اهمیت و اعتبار آن پی برده و به صورت واقعیات و اموری در آمده‌اند که نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه را برآورده می‌سازند، به بیانی دیگر هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز، محترم و مقدس، خواستنی و مطلوب تلقی شود، جزء ارزشهای آن جامعه است.
این ارزشها در دوران کودکی به کودکان آموزش داده شده و از طریق نهادهای جامعه‌پذیر، همچون رسانه‌ها،گروههای همالان، خانواده، مدرسه، جامعه‌پذیر و ساماندهی شده و به صورت آرمان در می‌آیند، که راهنمای اندیشه‌ها و اعمال می‌شود. به قول دورکیم « جامعه بدون ایجاد آرمان تشکیل نمی‌شود ». در یک جامعه معین، ارزشها سازمان می‌یابند و به صورت یک دستگاه و مقیاس ارزیابی در می‌آیند که باید نظمی منطقی در آن وجود داشته باشد حتی اگر در بعضی موارد متناقض به نظر آید. در مرحله بعدی ارزش‌ها بصورت هنجار که شیوه‌های رفتاری معین هستند، در آمده و از این راه است که می‌توانند زندگی افراد را در داخل جامعه نظم بخشند. به طور کلی هنجارها عبارتند از: صورت کاربردی ارزش‌های معین.
نهادینه‌شدن و مراعات هنجارها نیز از دو راه انجام می‌گیرد هم از راه پذیرش عمیق باطنی آنها در نزد فرد و هم از طریق ایجاد سیستم پاداش و کیفر، که هر اجتماع و یا گروهی برای دستگاههای اجرایی و برای حفظ هنجارها ومراعات آنها دارد. در کشورهای در حال گذرا که دچار تغییر و تحول می‌شوند در اثر دگرگونیهایی که بوجود می‌آید سنت‌ها، آداب و رسوم رو به سستی می‌گذراند بی‌آنکه فرهنگ سنتی تثبیت و یا فرهنگ جدید صنعتی کاملاً جذب شود و یا دولت برای بازسازی فرهنگ نو اقدام نماید در نتیجه‌ی روند مذکور، نوعی گسستگی فرهنگی بوجود می‌آید.
امروزه فقط جنبه‌های بیرونی زندگی ما نیست که تغییر کرده، بلکه دگرگونی و تغییر در شخصی‌ترین و خصوصی‌ترین جنبه‌های زندگی ما نیز ریشه دوانیده است؛ تا جایی که ازدواج‌های تنظیم‌ شد ه‌ی دیروز، جای خود را به همسرگزینی آزاد امروز داده است.همسرگزینی آزاد در اصطلاح، ازدواجی‌است بر مبنای عشق و با اختیار و انتخاب خود فرد؛ در حالی‌که ازدواج تنظیم شده، پیوندی است بر اساس قراردادهای میان دو خانواده.
طی سال‌های گذشته به موازات تغییرات اقتصادی و سیاسی که در جامعه ما روی داده، بسیاری از ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی نیز دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. این هنجارها که به آرامی جای خود را در میان باورها و اعتقادات مردم باز می‌کنند، ممکن است با باورهای گذشته همخوانی چندانی نداشته باشند و حتی در تعارض با آن‌ها قرار گیرند.
تغییرات به وجود آمده در زمینه شیوه‌های همسریابی و ازدواج جوانان، از جمله مواردی است که بسیاری از خانواده‌ها را با مسایل متعددی روبه‌رو کرده است.
ازدواج را شاید بتوان مهمترین مرحله زندگى هر دختر و پسرى قلمداد کرد، این پدیده اجتماعى از جنبه‌هاى گوناگون قابل تحقیق است. باید گفت در هرجامعه‌اى روابط افراد تأثیر زیادى در ازدواج دارد و همچنین ازدواج‌هایى که درهرجامعه صورت
می‌گیرد، نشانگر واقعیت موجود درآن جامعه است.
ازدواج درگذشته به صورت سنتى بین افراد برقرار می‌شد و درآن خانواده شخص پس ازانتخاب دخترى که او را مناسب خانواده و پسر خود می‌دیدند، پس از خواستگارى وى را به عقد ازدواج پسر خود درمی‌آوردند.
دراین ازدواج‌ها دختر و پسر شناختى ازهم نداشته و تا قبل از ازدواج از خصوصیات و رفتارهاى درونى و شخصى فرد موردنظرشان بى خبر بودند.
با گذشت زمان و ارتباط با کشورهاى اروپایى و... گونه دیگرى از ازدواج که از آن به ازدواج مدرن یادمی‌شود، در جامعه ما سایه انداخت. دراین گونه ازدواج‌ها که بیشتر درمیان کشورهاى غربى رایج است و مطابق با فرهنگ و سنت‌هاى این گونه کشورها است، دختر و پسر پس از آشنایى و دوستى با یکدیگر مدتى در کنار هم زندگى کرده و یا به دوستى و برقرارى رابطه‌اى عاطفى می‌پردازند و درصورت وجود هماهنگى و رضایت میان آنها اقدام به ازدواج می‌کنند.
باید گفت: در حال حاضر رابطه زنان و مردان درجامعه ما روبه رشد و ترقى دارد و زنان در عرصه‌هاى اجتماعى فعالیتهاى گسترده‌اى را آغاز کرده‌اند و همین باعث شده است بسیارى از آنان و پسران جوان از اینکه خانواده‌هایشان براى آنان فرد مناسب در ازدواج را انتخاب کنند، طفره بروند و خود بخواهند باتوجه به معیارهایى که دارند، همسر خود را ازمیان اطرافیان خود گزینش کنند.
دکتر بهروز بیرشک - روانشناس - دراین مورد می‌گوید: یکى ازمسایلى که با توجه به تغییرات و تحولات اجتماعى با آن روبه‌رو هستیم مسئله ازدواج است. در دو نسل قبل از ما ازدواج‌ها به صورت سنتى انجام می‌گرفت بطورى که از طریق خانواده‌ها خواستگارى صورت می‌گرفت و حتى دختر و پسر ملاقاتى با هم نداشتند و این خانواده‌ها بودند که تصمیم نهایى را می‌گرفتند. این ازدواج‌ها گاهى ممکن بود موفق باشد ولى گاهى نیز ناموفق بود و به هر حال آن زوج به اصطلاح به نوعى با هم سر می‌کردند و فشارهاى زیادى را نیز تحمل می‌کردند. وى می‌افزاید: معیارها باتوجه به تحولاتى که صورت گرفته فرق کرده است. به طورى که جوانان امروزه نمی‌خواهند به صورت چشم و گوش بسته تن به ازدواج بدهند و اعتقادشان بر این است که باید خودشان در این امر نقش داشته باشند.
حال با توجه به فضاى موجود این سؤال پیش می‌آید که آیا نظام تربیتى خانواده‌هاى ما که در آن پدر و مادر انتخاب همسر را براى فرزندشان حق خود می‌دانند، با این نگرش در میان جوانان ایجاد تضاد نمی‌کند؟ و آیا اصلاً جامعه ما با توجه به مسایل مذهبى و فرهنگىمان پذیراى ازدواج مدرن هست یا خیر؟ و اصولاً آمار و ارقام، ازدواجهاى سنتى را موفق‌تر می‌دانند و یا ازدواجهاى مدرن را؟
متخصصان عقیده دارند، نمی‌شود از بین ازدواج سنتى و مدرن مشخص کرد کدامیک موفق‌تر است. ولى براساس آمار طلاق و نگاه به اظهارنظرهاى نمونه‌هایى که به صورت سنتى یا مدرن ازدواج کرده‌اند، پى می‌بریم در هردو ازدواج انتخاب نادرست وجود دارد.
در ازدواج‌هاى سنتى بدون اینکه به شرایط کنونى جامعه و فرهنگ و پیشرفتهاى انجام شده و آزادى زنان نگاه شود، این اعتقاد وجود دارد که دختر با لباس سفید عروسى به خانه شوهر می‌رود و باید با کفن سفید خانه شوهر را ترک کند. این مسئله اکنون در میان دختران ما که به استقلال اجتماعى و حقوقى رسیده‌اند، دیگر نه تنها طرفدارى ندارد بلکه جایگاهى نیز ندارد و زنان و دختران نه تنها به حقوق قانونى خود واقف شده‌اند، بلکه تا آنجا که بتوانند در پى احقاق حق خود نیز هستند.
البته این اولین ‌باری نیست که موضوع ازدواج‌هایی خارج از عرف رایج جامعه، مطرح می‌شود و در نشریات دهه‌های40 و 50 به وفور به آگهی‌های همسریابی برمی‌خوریم. مجلات قدیمی را که ورق بزنید، عکس‌های دختران و پسران جوانی را می‌بینید که با ردیف کردن تعدادی خصوصیات مثبت درباره خود، مشخصات همسر دلخواه و آرمانی‌شان را هم مطرح می‌کردند.
دکتر فربد فدایی؛ روانپزشک، عشق‌های رمانتیک را در جوامع سنتی، برجسته‌تر از سایر جوامع می‌بیند، چون به دلیل دور بودن پسر و دختر از یکدیگر که سبب محرومیت عاطفی از همدیگر می‌شود، دختر و پسر با دیدن نخستین فرد از جنس مخالف به شدت عاشق او می‌شوند. وی می‌گوید در این نوع ازدواج، عشق با اولین نگاه به وجود می‌آید.
این روان‌شناس، ایران را یک جامعه‌ی درحال گذار از سنت به مدرنیته می‌داند که دچار سردرگمی یا ابهام درباره بسیاری از مسایل است. وی این تصور را که برخی ازدواج‌های سنتی را دلیلی بر کاهش طلاق و ازدواج‌های مدرن دلیلی بر افزایش طلاق فرض می‌نمایند، اشتباه می‌داند و می‌گوید: «در ازدواج‌های سنتی، نقش‌ها تعریف شده است. یک مرد نان‌آور مقتدر در برابر یک زن فرمانبر و کدبانوی خانه‌دار قرار دارد.
در این نوع ازدواج‌ها، زن به دلیل پایین بودن تحصیلات و امکانات پایین مالی و خانواده‌ی سختگیری که دارد، امکان طلاق ندارد.
اما در جامعه نوین برای زنی که شاغل و به حقوق خود آشنا و به دنبال چیزی فراتر از تأمین مادی زندگی است، نقش سنتی زن در چهارچوب فرمانبری، کدبانوگری و... مصداق نمی‌یابد؛ چون زن مدرن‌، طالب چیزهای دیگری نظیر همفکری، نزدیکی عاطفی و دنیای ذهنی است. بدین ترتیب، ازدواج‌های نوین که بر مبنای روان‌شناختی ازدواج تأکید بیشتری دارند، انعطاف‌پذیرترند. به همین دلیل نیز میزان طلاق در این نوع ازدواج‌ها بالاتر است و این بهایی است که برای زندگی در جامعه مدرن باید پرداخت.»
در ازدواج‌هاى سنتى که از طریق خانواده صورت می‌گیرد، انتخاب همسر براى فرزند، تأمین منابع مالى آن، برگزارى مراسم ازدواج و حتى روابط زوجین پس از ازدواج تحت نظارت خانواده‌هاست درحالى که در ازدواج‌هاى مدرن این امور به خود زوجین واگذار می‌شود و روابط هسته‌اى درون خانواده بیشتر به دختر و پسر محول می‌شود.
مطالعات در جامعه ایران، نشانگر این حقیقت است که در جامعه گذشته کشورمان که جامعه‌اى سنتى بوده اکثر ازدواجها با نظارت خانواده‌ها انجام می‌شده است.
در ازدواج‌هاى سنتى سن دختر در بیشتر مواقع پایین‌تر از پسر بوده و دایره همسرگزینى نیز محدود بوده است. ولى در مقابل درصد ازدواج‌هاى خویشاوندى بالا بوده است و به دلیل حمایت‌هاى مالى که خانواده می‌کرد شروع زندگى مشترک براى زوجین تا اندازه‌اى بدون دغدغه بود.
باید گفت در حال حاضر در جامعه ما، دوگانگى در ازدواج‌ها مهمترین مسئله اجتماعى است به طورى که به مرور زمان نه تنها از سطح ازدواج‌هاى سنتى کم نشده بلکه خانواده‌ها به دلیل کمرنگ شدن حضور خود در یکى از مراحل ازدواج در سایر مراحل می‌خواهند سهم زیادترى داشته باشند.
دکتر شهلا کاظمی‌پور - عضو هیئت علمى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران و متخصص جمعیت و توسعه – در این مورد می‌گوید: هر چند در گذشته جامعه کوچکتر و بسته‌تر بود، امّا شیوه‌ی انتخاب همسر ساده‌تر و دوام و بقاى زناشویى نیز بیشتر بود. به همراه گسترش جوامع و توسعه شهرنشینى و افزایش تحصیلات به تدریج از سهم ازدواج‌هاى سنتى کاسته شده و به طرف ازدواج‌هاى مدرن حرکت می‌شود ولى این تحول به ‌یکباره بیانگر یک ازدواج مدرن نیست.
به هر حال اکنون بسیارى از جوانان متقاضى ازدواج مدرن هستند زیرا خود همسرشان را انتخاب می‌کنند ولى تنوع فرهنگى، ضعف شناخت از یکدیگر و صرفاً شناخت‌هاى ظاهرى و تکیه کردن به ‌یک سرى از معیارهاى کمّى باعث شده است ازدواج‌هاى مدرن در جامعه‌ی ما آسیب‌پذیر باشند. بنابراین باید گفت بسیارى از مسائل و مشکلاتى که براى زوجین جوان پیش می‌آید ناشى از دوگانگى ازدواج‌ها در ایران است که بخشى از آن سنتى و بخشى مدرن است.